English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (7169 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
biocinosis U مجتمع زیستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
subsistence U زیستی
organic U زیستی
biologically U زیستی
biological U زیستی
biological extinction U انقراض زیستی
biological extinction U نابودی زیستی
biological magnification U بزرگنمایی زیستی
biological shield U سپر زیستی
biological monitoring U فرابینی زیستی
biological pollution U الودگی زیستی
biological potential U توان زیستی
biological shield U حفاظ زیستی
biological agent U عامل زیستی
biogeography U جغرافیای زیستی
biogenesis U پدیدایی زیستی
biofeedback U پس خوراند زیستی
biological sciences U علوم زیستی
life sciences U علوم زیستی
life sciences U دانش زیستی
biochemical U زیستی- شیمیایی
bioerosion U فرسودگی زیستی
bioerosion U فرسایش زیستی
biofacies U رخساره زیستی
biological system U نظام زیستی
biological system U سازگان زیستی
biostimulant U انگیزای زیستی
existence load U بار زیستی
biotic element U عنصر زیستی
biotic succession U پیاپی زیستی
biotonus U تونوس زیستی
biotype U سنخ زیستی
life science U علوم زیستی
life science U دانش زیستی
biological clock U ساعت زیستی
biotic succession U تواتر زیستی
biostimulant U محرک زیستی
bioluminescence U لومینانس زیستی
biological correlation U همبستگی زیستی
biological treatment U تسویه زیستی
biophysical U زیستی- فیزیکی
biosystem U سازگان زیستی
biorhythm U چرخه زیستی
biosystem U نظام زیستی
biosocial U زیستی- اجتماعی
biologism U زیستی نگری
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
existence load U بار اقلام زیستی
bioinorganic chemistry U شیمی معدنی زیستی
biogeochemistry U زمین شیمی زیستی
biological classification U رده بندی زیستی
bioclimatology U اقلیم شناسی زیستی
bionics U علم فرایندای زیستی
defense subsistence supply center U مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
colony U مجتمع
complexes U مجتمع
complex U مجتمع
colonies U مجتمع
integrate system U سیستم مجتمع
port complex U مجتمع بندری
integrated program U برنامه مجتمع
integrated circuit U مدار مجتمع IC
integrated circuit U مدار مجتمع
cell assembly U مجتمع یاختهای
assembles U مجتمع کردن
assembled U مجتمع کردن
assemble U مجتمع کردن
i.c. U مدار مجتمع
integrate transmission line U خط انتقال مجتمع
tail clusters U ابگیرهای مجتمع
integrate electronics U الکترونیک مجتمع
integrate resistor U مقاومت مجتمع
integrate circuit U مدار مجتمع
regroup U مجتمع شدن
regrouping U مجتمع شدن
regrouped U مجتمع شدن
regroups U مجتمع شدن
integrate U مجتمع کردن
integrating U مجتمع کردن
hardware U مدارهای مجتمع
integrates U مجتمع کردن
integration U مجتمع سازی
integrate logic circuit U مدار منطقی مجتمع
monolithic integrated circuit U مدار مجتمع یکپارچه
integrated data processing U پردازش داده مجتمع
integrate transmission system U سیستم انتقال مجتمع
integrated software U نرم افزار مجتمع
medium scale integration U مدار مجتمع با دو قطعه
idp U پردازش داده مجتمع
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
integrate magnetic circuit U مدار مغناطیسی مجتمع
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
microcircuit U مدار مجتمع پیچیده
join up U مجتمع کردن هواپیماها
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
medium scale intergration U مجتمع سازی در مقیاس متوسط
microcontroller U مدار مجتمع که حاوی CPU
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
small scale integration U مجتمع سازی در مقیاس کوچک
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
medium scale integration U مجتمع سازی در مقیاس متوسط
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
parallels U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
ultra large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
parallelled U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
integrated accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
usli U مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
parallelling U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
very large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
parallel U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
speeches U مدار مجتمع با صوت تولید شده .
speech U مدار مجتمع با صوت تولید شده .
generations U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
base complex U مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
generation U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
crom U قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
ices U System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران
lsi U Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
msi U مجتمع سازی در مقیاس متوسط Integration Scale edium
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
opto electronics U تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
substrate U ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
microprocessors U مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
vhsic program U Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
microprocessor U مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
third U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
metal oxide semiconductor U طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
thirds U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
pinout U شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
piggybacks U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggyback U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
wafers U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafer scale integration U یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
wafer U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
SOS U Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
jazz U یک سیستم نرم افزاری فنی مجتمع که برای ریزکامپیوترهای اپل مک اینتاش ساخته شده است
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
sherlu U اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
gates U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
dips U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
dip U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
in circuit emulator U ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
mesfet U دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
flattest U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
marshalling U تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
microelectronics U طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی با مدارهای مجتمع و قط عات
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
mos U روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
metal oxide semiconductor U روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
microprocessor U قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
microprocessors U قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
MMU U مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
Recent search history Forum search
2مجتمع تجاری
2مجتمع تجاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com